نمایشگاه گروهی 

شب 

26 آذر - 10 دی 

"کارمان شده تسبیح انداختن روزها
در خیرگی و بهت و تحیر و انگشت به دهان ماندگی
این روزکُشی و شب پرگی"۱
زمان خود نیرومند است، نیرومند تر از هر دو آفرینش، زمان آگاه است، آگاه تر از هر آگاهی؛ اما زمانی که ما اسیر آنیم زمان گذر است... می گذریم به تکرار، دوره می کنیم شب را و روز را، هنوز را ... می گذریم و می گذرانیم زمان را.. مثل راه رفتن در خواب با چشم های باز، خواب می بینیم...پلک می زنیم... رنگ ها به هم می ریزند... تصاویر عوض می شوند، کابوس ها و رؤیاهایمان جان می گیرند...ترانه ها در گوش هم میخوانیم... در هم می پیچیم به مهر و خشم... پلک می زنیم. تنهاییم؛ بی هیچ آوازی! شمعی روشن می شود: رنگ ها فرزندان نورند‌‌‌...
"محدودیت‌های ما به کار می‌روند، زخم‌های ما به کار می‌روند و حتی تاریکی ما نیز به کار می‌رود "۲
"و یک به یک شب‌های بین شهرهای مجزا به شبی که همگی ما را با هم متحد می‌کند، متصل می‌شوند"۳
پلک می زنیم و در "زمان" ایستاده ایم...زمانی که هیچ چیز اصلا وجود نداشت: نه آسمان، نه زمین و نه هیچ آفریده‌ی دیگری، چه در آسمان و چه در زمین... زمانی که هیچ چیز وجود نداشت، به غیر از تاریکی..
*
نمایشگاه "شب"، آواز تنهایی رنگ هاست، آن گونه که می بینید؛ لطفا شمعی روشن کنید! رنگ ها، فرزندان نورند.
*
"تغییر همیشه شامل شب تاریکی است که در آن همه چیز به هم می‌ریزد. با این وجود، اگر این مدت زمان از انحلال برای خلق معنای جدید بکار رود، پس هرج و مرج به پایان می‌رسد و نظم جدیدی ظاهر می‌شود " مارگارت ویتلی

۱ حسین عطری
۲ راشل نائینی رومن
۳ پابلو نرودا

به اشتراک بگذارید:

نظر شما:

security code